آنهايي که رفته اند .... آنهايي که مانده اند
نوشته شده توسط : سید احمد ناصری علوی


آنهايي که رفته اند .... آنهايي که مانده اند
آنهايي که (از ايران) رفته اند ايميلشان را در حسرت نامه از آنهايي که مانده اند باز مي کنند و از اينکه هيچ نامه اي ندارند کلافه مي شوند.
آنهايي که (در ايران) مانده اند هر روز…نه…يکروز ايميلشان را چک مي کنند و از اينکه نامه اي از آنهايي که رفته اند ندارند کفرشان در ميايد.
آنهايي که رفته اند همانطور که دارند يک غذاي سر دستي درست مي کنند تا تنهايي بخورند فکر مي کنند آنهايي که مانده اند الان دارند دور هم قورمه سبزي با برنج زعفراني مي خورند و جمعشان جمع است و مي گويند و مي خندند.
آنهايي که مانده اند همان طور که دارند يک غذاي سر دستي درست مي کنند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند الان دارند با دوستان جديدشان گل مي گويند و گل ميشنوند و از آن غذاهايي مي خورند که توي کتاب هاي آشپزي عکسش هست.
آنهايي که رفته اند فکر مي کنند آنهايي که مانده اند همه اش با هم بيرونند. کافي شاپ، لواسان، بام تهران و درکه مي روند. خريد مي روند… با هم کيف دنيا را مي کنند و آنها را که آن گوشه دنيا تک افتاده اند فراموش کرده اند.
آنهايي که مانده اند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند همه اش بار و ديسکو مي روند و خيلي بهشان خوش مي گذرد و آنها را که توي اين جهنم گير افتاده اند فراموش کرده اند.
آنهايي که رفته اند مي فهمند که هيچ کدام از آن مشروب ها باب طبعشان نيست و دلشان مي خواهد يک چاي دم کرده حسابي بخورند.
آنهايي که مانده اند دلشان مي خواهد يکبار هم که شده بروند يک مغازه اي که از سر تا تهش مشروب باشد تا بتوانند هر چيزي را مي خواهند انتخاب کنند.
 
آنهايي که رفته اند همانطور که توي صف اداره پليس براي کارت اقامتشان ايستاده اند و مي بينند که پليس با باتوم، خارجي ها را هل مي دهد، فکر مي کنند که آن جهنمي که تويش بودند حداقل کشور خودشان بود...
آنهايي که مانده اند همانطور که گشت ارشاد با باتوم دختر ها را سوار ماشين مي کنند فکر مي کنند که آنهايي که رفته اند الان مثل آدم هاي محترم مي روند به يک اداره مرتب و کارت اقامتشان را تحويل مي گيرند.
آنهايي که مانده اند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند حق ندارند هيچ اظهار نظري در هيچ موردي بکنند چون دارند اونور حال مي کنند و فوراً يک قلم برمي دارند و اسم اونوري ها را خط مي زنند.
آنهايي که رفته اند هي با شوق بيانيه ها را امضا مي کنند و مي خواهند خودشان را به جريان سياسي کشوري که تويش نيستند بچسبانند.
آن هايي که مانده اند در حسرت بي بي سي و صداي آمريکا بدون پارازيت کلافه مي شوند و دائم پشت ديش هستند
آنهايي که رفته اند پاي اينترنت، دنبال شبکه 3 و فوتبال با گزارش عادل يا سريالهاي ايراني و اخبارهايي با کلام پارسي و ايراني هستند
 
آنهايي که مانده اند مي خواهند بروند.
آنهايي که رفته اند مي خواهند بر گردند.
 
آنهايي که مانده اند از آن طرف مدينه فاضله مي سازند.
آنهايي که رفته اند به کشورشان با حسرت فکر مي کنند.
 
اما هم آنهايي که رفته اند و هم آنهايي که مانده اند در يک چيز مشترکند:
 
آنهايي که رفته اند احساس تنهايي مي کنند. آنهايي که مانده اند هم احساس تنهايي مي کنند.
بايد زندگي کردن را بياموزيم، اين چندان به ماندن و رفتن ربطي ندارد.
به اميد با هم بودن و شاد بودن
با عشق و دوستي سلامت و پايدار




:: بازدید از این مطلب : 393
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: